بیزیم یول

اوزه ل دوشونجه اوتاقی

بیزیم یول

اوزه ل دوشونجه اوتاقی

نگاهی به اوپوزیسیون های موجود در جغرافیای ایران_بیزیم یول

 نگاهی به اوپوزیسیون های موجود در جغرافیای ایران

نگاهی به اوپوزیسیون های موجود در جغرافیای ایران:

کلمه ی اپوزیسیون که بیشتر در معنای سیاسی مخالف و یا مخالفین دولت بکار برده می شود در اصل در کشورهای دارای حاکییتهای غیر دموکراتیک مورد استفاده قرار می گیرد و به کسانی منسوب می گردد که بصورت فعال و تقریبا برنامه ریزی شده و ثابت قدم تحت یک سیستم و یا تشکیلات و یا گروهی به مبارزه با حاکمییت بخت در راه تغییر نظام حکومتی می پردازند.

در یک کشوری مانند ایران که تقریبا روی خوش دموکراسی را از بدو ایجاد به روی خود ندیده باشد و در بین افراد جامعه ی افراد تحصیل کرده در آن کشور قسمت عمده را تشکیل دهند  شرایط را برای بوجود آمدن اپوزیسیونها و احذاب قانونی و غیر قانونی و ایده های مختلف سیاسی برای بقدرت رسیدن در این کشور را افزایش می دهد به همین دلیل بعلت وجود اپوزیسیونهای زیاد برای بررسی این اپوزیسیونها باید آنها را در دسته های خاصی از روی شباهتهای موجودییت ، ایده، قدرت نفوذ، داخلی و جارجی و.. دسته بندی کرده و بصورت کلی آنها را متامل شویم.

 امکان دارد که یک اپوزیسیون از بدو تولد حاکمیت  غیر دموکراتیک در آن کشور بوجود آید و ممکن است که یک اپوزیسیون طی گذشت چندین ساله از حکومت مذکور ایجاد گردد.

اپوزیسیونها را از لحاظ مدت زمان حضور می توان به دو دسته تقسیم بندی کرد:

الف- اپوزیسیونهایی که از بدو حکومت مورد نظر و یا پیشتر از آن  ایجاد شده باشند جهت رقابت و حاکمییت:

که این گونه اپوزیسیونها معمولا از رقبای حاکمان فعلی می باسند که در زمان بقدرت رسیدن حاکمان کنونی با آنها به رقابت در رسیدن به حاکمییت پرداخته اند که بنابر دلایلی مانند ضعف مدیریتی در بین مردم عادی و یا نا محبوب بودن شعارها و ایده های آنها در بین افراد جامعه بنوعی شکست خورده ی سیاسی محسوب می شوند یعنی چون جایگاه اجتماعی قدرتمندی در بین مردم نداشتند میدان سیاسی را به الجبار به حاکمییت کنونی تقدیم کرده اند در کل شکست خوردگان سیاسی دیروز محسوب می شوند که نمونه ی آن در جغرافیای ایران احذابی مانند چپ گراها ، سازمان مجاهدین خلق، سلطنت طلبان و...هستند که با وجود شنیدن جواب نه در سالهای پیشین از مردم جامعه باز شانس خود را در سهیم شدن از قدرت حاکمییت امتحان می کنند.

ب- اپوزیسیونهایی که با گذشت زمان و اشتباهات حاکمییت کنونی در برخورد با شرایط موجود در جامعه ایجاد می شوند:

 که با چپاول کردن تمامی امکانات به نفع اشخاص و یا ایده های خاص باعث برهم زدن توازن شرایط مطلوب موجود در کشور در بین تمامی افراد مستعد جامعه می شود و قدرت انتقاد را از منتقدان سیایتهای غلط گرفته و آزادی بیان و آزادی اجتماعی در اجتماع به حالت کما در آورده می شود و نارضایتی ها حتی از طرف بانیان و پیروان پیشین حاکمان کنونی افزایش یافته و با افزایش این نا رضایتی ها شرایط را برای تولد و رشد اپوزیسونهای مخالف حاکمییت فراهم شده  و کفه ی ترازوی مخالفین سنگینی محسوسی بر کفه ی موافقین سیاستهای حاکمان کنونی خواهد داشت.

نکته1:

از بین دو دسته اپوزیسیون(الف وب) اپوزیسیونهایی معمولا موفق هستند که در دسته ی (ب) تقسیم بندی می شوند چون از شرایط مطلوب رشد برخورداراند و سابقه ی شکست سیاسی مانند گروه (الف) را  ندارند .

توجه 1:

از اپوزیسیونهایی که جز گروه الف محسوب می شوند به علت اینکه یا اپوزیسیونهای عقیم و یا مرده ی سیاسی محسوب هستند و یا برای اینکه دارای سهمی از قدرت آتی کشور داشته باشند مجبوراند در اپوزیسیونهای گروه (ب) آسیمیله شوند و اهداف قبلی خود را برای مدتی تا حدی کنار گذاشته و اهداف جدیدی (اهداف اپوزیسیونهای جدیدالتاسیس (گروه ب)را پی گیری کنند تا از تقسیمات قدرت درصدی را برداشت کنند و در صورت تغییر حاکمییت به موضع قبلی خود برگردند، به همین دلیل از بررسی جزی این گروه صرف نظر شده و به بررسی گروه (ب) پرداخته می شود.

در کشور ایران بعد از انقلاب و حکومت اسلامی در این کشور اپوزیسیونهایی که به نوعی مخالف حاکمییت هستند را به دو گروه عمده تقسیم می کنیم:

1-اپوزیسیونهایی که با کل نظام و سیستم موافقند اما خواستار اصلاحاتی در برخی اساس آن هستند:

گروهی از فعالان سیاسی و نمایندهای پیشین مجلس شورای اسلامی و اکثر کسانی که به گروه اصلاح طلب در ایران موسومند و تعدادی از طرفداران جنبش سبز که گذشته براقی از خود در سیاست بر اذهان اجتماع باقی نگذاشته اند بدین دلیل با تغییر اساسی نظام مخالفت ورزیده اما در عین حال با اصلاح قسمتهایی از آن موافقند که عمده طرفداران این اپوزیسیون موجود در مرزهای عقیدتی نظام از سیاسیون و وکلای حکومتی هستند و در بین مردم جامعه از طرفداران کمتری برخوردار هست.

2-اپوزیسیونهایی که با کل نظام مخالفند و خواستار تغییر سیستم حکومتی هستند:

که عمده اپوزیسیون و مخالف موجود در بین مخالفان حاکمییت به شمار می آید و از طرفداران بسیاری در بین افراد جامعه را دارا است، که قسمت عمده ی مردمی جنبش سبز و فعالیتهای هویت طلبانه و ملی گرایانه ی ملل غیر فارس از قدرتهای این اپوزیسیون بشمار می آید که دارای شاخه های داخلی و خارجی می باشد .

نکته2:

در آینده ی ایران اپوزیسیونی خواهد توانست قدرت را بطور کل و یا بصورت عمده در دست بگیرد که از طرفدارانی بیشتر نسبت به دیگر اپوزیسیونها برخوردار باشد.

 توجه2:

بدلیل اینکه اپزیسیونهای موجود در گروه بندی دسته ی2  تقریبا از قدرت مردمی بالایی برخوردارند و واقعی تر بنظر می رسند و آینده ی حاکمییت کشور ایران به احتمال بالا از این گروه برگزیده خواهد شد چون با تغییر کل سیستم موافقند لذا به تحلیل جزی این دسته پرداخته می شود.

اپوزیسیونهایی که با تغییر کلی سیستم حکومتی کنونی موافقند و مبارزات آنها در صدد فراهم ساختن شرایط یک حکومت دارای درصد بالای دموکراسی است با نفوذ فردی بالا به دو گروه عمده تقسیم می شوند:

1-اپزیسیونهای تمرکز گرا (سانترالیسم) یا انسجام ملل با مرکزیت ملت فارس در جغرافیای ایران:

که مخالفان تحت لقای جنبش سبز از طرفداران محسوس این گروه هستند که با تغییر کامل سیستم نظام موافق و درصدد دموکراتیک کردن ایران در یک سیستم تمرکز گرا می باشد که یعنی شرایط موجود جمهوری بر جای خود باقی بماند ولی محتوای حکومتی آن مردمی گردد و حالت دموکراسی در این سیستم پیاده شود و شرایط برای بوجود آمدن دیکتاتوری از بین برده شود .

2-اپوزیسیونهای غیر متمرکز و یا تجزیه ی قدرت عادلانه در مناطق کشور(ایالتی، فدرال، استقلال طلبان):

این اپوزیسیونها معمولا از افرادی تشکیل شده و می شوند که جز ملل تحت ستم زیر سلطه ی سیستم فارس گرایانه ی موسوم به رضا خانی که بیش از هشتاد سال بر این کشور احاطه داشته هستند که در سالهای اخیر اقدامات و گامهایی عمده در هویت خواهی و ملی گرایانه ای از آنها برداشته شده که دیگر نمی توان وجود این ملل مختلف را انکار کرد و بعلت کثرت فردی این ملل می توان این اپوزیسون را که بنام حق تعیین سرنوشت هم معروف است و در آن از سیستم فدرالیسم گرفته تا خود مختاری و تا استقلال ملل می توان تعریف کرد و اساس این اپوزیسیون مبارزه با تمرکز گرایی است که قدرت در اختیار یک ملت از بین ملل موجود بوده و تک ملتی کردن را پیشه قرار داده اند و رسیدن به تقسیم عادلانه قدرت در بین افرادی جامعه است.

در یک معادله ی تقسیم قدرت زیر بیشترمشخص می گردد که آینده ی کشور ایران در صورت تغییر چگونه خواهد بود:

از لحاظ نفوذ فردی :

 

ملتهای مهم از لحاظ نفوذ فردی و وسعت منطقه ای و قدرت سیاسی و اقتصادی موجود در جغرافیای ایران

1-ملت فارس بدلیل نفوذ فردی حدود 30درصدی و یا یک سومی از جمعییت ایران و قدرت سیاسی بالا

    2-ملت تورک (آزربایجانی ها) بدیلیل نفوذ بالای 35-40درصدی و یا بیش از یک سومی از جمعیت ایران و قدرت اقتصادی و سیاسی بالا

    3-دیگر ملل بغیر از ملت فارس و تورک که حدود 30 در صد از افراد جامعه ی ایران را در بر می گیرند

 

از لحاظ تمایلات سیاسی به اپوزیسیونهای موجود:

 

 

از لحاظ عضویت در اپوزیسیونهای تغییر اساسی در حاکمییت موجود در ایران

بعلت اینکه در منطقه ی آزربایجان تنها اپوزیسون موجود و قدرتمند اپوزیسیون هویت طلبی و ملی گرایی است و چون در دیگر ملل غیر تورک وفارس تنها اپوزیسون قدرتمند باز همان هویت طلبی و ملی گرایی محسوب می شود و چون هر کدام از این دو گروه حدود یک سوم نفوذ در کشور محسوب می شوند و چون هر دو گروه جز یک اپوزیسیون بحساب می آیند در نتیجه می توان گفت دو سوم از کل اپوزیسیونهای مخالف اساسی حاکمییت، اپوزیسیون ملی گرایی و هویت طلبی ملل تحت ستم و غیر تمرکز گرا در ایران را تشکیل می دهند و می توان نتیجه گرفت که بزرگترین اپوزیسیون موجود در ایران ملی گرایی  و یا همان غیر منسجم خواهد بود.

اگر متحدین تمرکز گرای سیستم فارس را تحت نام جنبش سبز بنامیم این جنبش در صورت خوش بینانه بنابه نفوذ ملت فارس می تواند حدود یک سوم قدرت اپوزیسیونی تغییر کلی سیستم حکومتی در آینده ی ایران باشد

 

نتیجه:

پس اگر قرار بر تغییر حاکمییت و سیستم کنونی باشد شانس اپوزیسیونهای غیر متمرکز گرا(فدرالیسم، خود مختاری خواهان و استقلال طلبان و ..) دو برابر بیشتر از اپوزیسیونهای تمرکزگرا (سانترالیسم) تحت حاکمییت و مرکزیت ملت فارس خواهد بود.

 

بیزیم-یول24/8/90

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد